پرمیوم‌
باکس
ورود/ثبت‌نام
شماره موبایل خود را وارد کنید
🇮🇷 +۹۸
با ورود به پرمیوم باکس قوانین و شرایط را می پذیرم.
ورود/ثبت‌نام

مقایسه Gemini 3 Pro و ChatGPT 5.1

تاریخ آخرین بروزرسانی: 17 آذر 1404 زمان تقریبی مطالعه این مطلب:5 دقیقه

در دنیای امروز دو مدل هوش مصنوعی قدرتمند به نام‌های ChatGPT 5.1 از شرکت OpenAI و جمینای ۳ پرو (Gemini 3 Pro) از شرکت Google DeepMind رقابت تنگاتنگی دارند. در این مقاله، ما به‌صورت جامع این دو غول هوش مصنوعی را مقایسه می‌کنیم و بر اساس جدیدترین رفرنس‌ها نشان می‌دهیم هر کدام در چه زمینه‌هایی برتری دارند. تمرکز ما بر نسخه‌های پریمیوم و پیشرفته‌ی هر دو سرویس است؛ یعنی ChatGPT 5.1 در طرح پلاس (Plus) و Gemini 3 Pro در طرح Google AI Pro. هدف این است که شما بر اساس نیاز واقعی خود تصمیم بگیرید کدام سرویس برایتان مناسب‌تر است.

تفاوت در طراحی پایه و اکوسیستم

رویکرد طراحی: مهم‌ترین تفاوت ChatGPT و جمینای به فلسفه طراحی آن‌ها برمی‌گردد. ChatGPT در ابتدا یک مدل متنی بود که به‌مرور زمان چندرسانه‌ای (مولتی‌مدال) شد؛ یعنی ابتدا برای پردازش متن آموزش دید و سپس قابلیت فهم تصویر و صوت به آن افزوده شد. در مقابل، Gemini 3 Pro از ابتدا با هدف چندرسانه‌ای بودن طراحی شده است و متن، تصویر و ویدیو را به شکل «هم‌رده» پردازش می‌کند. این بدان معناست که جمینای ۳ پرو می‌تواند چند نوع ورودی مختلف را به‌طور هم‌زمان تحلیل کند بدون آن‌که نیاز به ماژول‌های جداگانه برای هر کدام داشته باشد. به عنوان مثال، شما می‌توانید یک دیاگرام فلوچارت را به Gemini نشان دهید و از آن کد مربوطه را بخواهید، یا یک ویدیو را به آن دهید تا برایتان خلاصه‌ی زمانی‌شده تولید کند؛ همه‌ی این کارها در چارچوب یک مدل واحد انجام می‌شود. ChatGPT نیز اکنون (در نسخه GPT-5.1) توانایی‌های چندرسانه‌ای دارد و می‌تواند تصاویر và صوت را درک کند، اما این ویژگی‌ها نتیجه تکامل تدریجی آن از یک مدل مبتنی بر متن به مدل مولتی‌مدال هستند و از طریق ابزارهای جانبی (مانند پلاگین‌های پردازش تصویر) فراهم می‌شوند.

یکپارچگی در اکوسیستم: هر دو مدل در اکوسیستم‌های متفاوتی رشد کرده‌اند که بر کاربرد عملی آن‌ها تاثیر دارد. ChatGPT یک پلتفرم مستقل است که از طریق وبسایت OpenAI (و اخیراً اپ اختصاصی) در دسترس است و اکوسیستم خودش را با پلاگین‌ها و ابزارهای متنوع بنا کرده است. شما می‌توانید ChatGPT را با سرویس‌های ثالث زیادی مثل اسلک، زپیر، تریلّو و غیره از طریق پلاگین‌ها متصل کنید. همچنین OpenAI یک مرورگر اختصاصی به نام Atlas معرفی کرده که چت‌بات GPT را مستقیماً در مرور وب به شما ارائه می‌دهد. در سمت مقابل، جمینای ۳ پرو عمیقاً در محصولات گوگل تنیده شده است. اگر کاربر خدمات Google باشید، جمینای را همه‌جا خواهید دید: در جیمیل برای پیش‌نویس ایمیل، در Google Docs برای کمک به نوشتن اسناد، در Sheets برای تحلیل داده‌ها، و حتی در موتور جستجوی گوگل! گوگل Gemini 3 را به‌عنوان بخشی از قابلیت جدید “AI Mode” در جستجو ادغام کرده که با فعال‌کردن آن، یک دستیار هوشمند در نتایج جستجو ظاهر می‌شود و پاسخ‌های زمینه‌محور و مشروح ارائه می‌دهد. این ادغام عمیق به این معناست که اگر شما و تیم‌تان از قبل در دنیای Google Workspace (Docs, Drive, Gmail و ...) کار می‌کنید، Gemini به شکل طبیعی بخشی از جریان کارتان خواهد بود. در مقابل، اگر توسعه‌دهنده هستید یا از ابزارهای متفرقه بیرون از گوگل استفاده می‌کنید، ChatGPT با اکوسیستم بالغ پلاگین‌ها و APIهای خود انعطاف بیشتری در ادغام با محیط‌های گوناگون به شما می‌دهد.

ظرفیت ورودی و حافظه مدل: یک تفاوت فنی مهم دیگر، طول کانتکست همان میزان حافظه مکالمه در هر مدل است. ChatGPT 5.1 نسبت به نسل‌های قبل خود پیشرفت زیادی در این زمینه داشته و می‌تواند تا صدها هزار توکن ورودی را در حافظه نگه دارد (گزارش شده تا حدود ۲۰۰هزار توکن در حالت GPT-5.1 Thinking). با این حال، جمینای ۳ پرو یک جهش بزرگ‌تر ارائه کرده است: این مدل می‌تواند تا ۱ میلیون توکن ورودی را یکجا پردازش کند. این عدد شگفت‌انگیز به زبان ساده یعنی جمینای می‌تواند یک کتاب طولانی، یک کدبیس عظیم یا چندین ساعت فایل صوتی/متنی را در یک درخواست تحلیل کند، بدون نیاز به تکه‌تکه کردن ورودی. بنابراین، برای کارهایی مثل خلاصه‌کردن گزارش‌های بسیار طولانی، تحلیل ویدیوی چند ساعته یا بررسی یک مخزن کد بزرگ، جمینای برتری مشهودی در ظرفیت حافظه نشان می‌دهد. البته باید توجه داشت استفاده عملی از چنین کانتکست بزرگی ممکن است هزینه‌بر باشد و هر دو سرویس در طرح‌های پولی خود این قابلیت را ارائه می‌کنند.

توانایی‌ها در تولید متن و محتوای نوشتاری

یکی از کاربردهای اصلی این مدل‌ها، تولید متن روان و مکالمه‌ای است. ChatGPT 5.1 در نگارش متن و انجام مکالمات، لحنی بسیار طبیعی و گیرا دارد. متونی که ChatGPT می‌نویسد معمولاً شبیه نوشته انسانی هستند، با جمله‌بندی متنوع و لحن دوستانه یا حرفه‌ای (بنا بر درخواست شما) که خواننده را خسته نمی‌کند. اگر نیاز به نوشتن یک مقاله، پست وبلاگ، گزارش یا محتوای آموزشی داشته باشید، ChatGPT می‌تواند متنی تولید کند که از نظر روانی و انسجام در سطح بالایی قرار دارد. این مدل به خوبی زمینه گفتگو را حفظ می‌کند و حتی در جلسات پرسش و پاسخ طولانی، رشته کلام از دستش در نمی‌رود. به همین دلیل برای توضیح مفاهیم فنی به زبان ساده، تهیه پیش‌نویس ایمیل یا تولید محتوای خلاقانه، اغلب ChatGPT انتخاب محبوبی است.

در سوی دیگر، جمینای ۳ پرو در سبک نگارش کمی متفاوت عمل می‌کند. Gemini تمایل دارد پاسخ‌هایی موجزتر، دقیق‌تر و تا حدی رسمی‌تر ارائه دهد. متن‌های تولیدشده توسط جمینای غالباً مملو از جزئیات فَکت‌محور و آمار و اطلاعات دقیق است و کمتر به حاشیه می‌رود. این ویژگی برای کاربردهای مستندسازی فنی، خلاصه‌های تجاری، گزارش‌های تحلیلی یا پاسخ‌های دانش‌محور یک مزیت به شمار می‌آید؛ جایی که درست‌بودن و دقیق‌بودن اطلاعات از لحن گرم و صمیمی مهم‌تر است. برای داستان‌پردازی تخیلی یا نگارش متن‌های تبلیغاتی و خلاقانه، ممکن است ChatGPT متن متنوع‌تر و جذاب‌تری بسازد؛ اما برای ارائه اطلاعات مستقیم و بدون حاشیه (مثلاً پاسخ به یک پرسش علمی یا تهیه یک چکیده اجرایی)، جمینای پاسخی کوتاه‌تر ولی متمرکز بر محتوا ارائه می‌دهد. به طور خلاصه در حوزه تولید متن: اگر تنوع بیانی و لحن انسانی می‌خواهید ChatGPT برتر است، و اگر دقت و اختصار برایتان مهم‌تر است Gemini عملکرد درخشانی دارد.

نکته مهم دیگر، به‌روز بودن اطلاعات است. جمینای به خاطر اتصال عمیق با جستجوی گوگل، می‌تواند اطلاعات را از وب استخراج کرده و در پاسخ‌هایش استفاده کند. در جمینای ۳ قابلیتی به نام Deep Research وجود دارد که هنگام پاسخ، به منابع آنلاین هم رجوع می‌کند و حتی نتایج را با ارائه منابع و استناد تحویل می‌دهد. بنابراین برای سوالاتی که نیاز به آخرین اطلاعات روز دارند (مثلاً «جدیدترین قیمت بیت‌کوین» یا «نتایج بازی دیشب»)، جمینای می‌تواند گزینه بهتری باشد. در واقع در یک آزمون پرسش و پاسخ factual، جمینای دقت بسیار بالاتری نسبت به ChatGPT نشان داده است (دقت ۷۲٪ در برابر ۳۵٪ برای ChatGPT). البته ChatGPT هم ابزار مرور وب (Browse) را در دسترس دارد، اما این ابزار یک افزونه جانبی است و به اندازه ادغام مستقیم جمینای با سرچ گوگل، یکپارچه و فوری عمل نمی‌کند. پس اگر پاسخ مبتنی بر اطلاعات به‌روز و واقعی می‌خواهید، جمینای کمی مطمئن‌تر به نظر می‌رسد؛ در حالی که ChatGPT در تشریح مفاهیم و آموزش مطلب (حتی اگر بر دانش موجود خودش تکیه کند) عالی عمل می‌کند و می‌تواند یک موضوع پیچیده را مرحله به مرحله برای شما توضیح دهد.

خرید اکانت Gemini

خرید اکانت جمینی پرو | Gemini

خرید اکانت Gemini

خلاقیت و ایده‌پردازی

یکی دیگر از جنبه‌های مهم در ارزیابی این مدل‌ها، توانایی آن‌ها در ایده‌پردازی خلاقانه و کمک به امور ابتکاری است. بسیاری از کاربران از هوش مصنوعی برای بارش فکری (Brainstorming)، پیشنهاد موضوع یا طرح، خلق داستان یا سناریو و کارهای هنری استفاده می‌کنند. در این زمینه، ChatGPT 5.1 دست بالاتر را دارد چون در پاسخ‌هایش از خود ابتکار و تخیل بیشتری نشان می‌دهد. اگر شما از ChatGPT بخواهید ایده‌های جدید برای یک کمپین تبلیغاتی بدهد یا پایان‌بندی یک داستان را تصور کند، معمولاً پاسخ‌هایی متنوع و خلاق دریافت می‌کنید. مدل GPT-5.1 قادر است از ورودی‌های مبهم شما هم مطلب بسازد و آن را گسترش دهد؛ برای مثال با یک جمله‌ی کلی می‌تواند شروع به نوشتن یک سناریوی مفصل کند و در طول متن از خود خلاقیت نشان دهد. این ویژگی باعث می‌شود ChatGPT گزینه‌ای عالی برای تولید ایده‌های نو، نوشتن متن‌های ادبی یا هنری، طراحی بازی فکری، یا حتی کمک به ساخت لطیفه و شعر باشد. لحن گفتاری و انعطاف بالای آن در بازی با مفاهیم، به خروجی حالت پویا و جذابی می‌دهد که گویی یک انسان خلاق پشت آن است.

در نقطه مقابل، جمینای ۳ پرو نیز خلاق است اما نوع خلاقیت آن ساختاریافته و واقع‌گرایانه‌تر است. Gemini وقتی ایده‌پردازی می‌کند، سعی دارد منطقی، منظم و بر پایه داده‌های واقعی باشد. به بیان دیگر، خلاقیت جمینای کمتر خیال‌پردازانه و بیشتر معطوف به حل مسئله یا پیشنهادهای عملی است. برای نمونه، اگر از جمینای ایده‌هایی برای بهبود یک فرآیند کاری یا ویژگی‌های محصول جدید بخواهید، پاسخ‌های آن احتمالاً منسجم، دقیق و مبتنی بر اطلاعات موجود خواهد بود. این مدل تمایل دارد از حد و مرز واقعیت خارج نشود و ایده‌هایی بدهد که حتماً شدنی و مستدل باشند. این ویژگی در مواردی مفید است؛ مثلاً برای تهیه خلاصه‌های مدیریتی، پیشنهاد استراتژی کسب‌وکار، ساخت یک پلن پروژه و امثالهم، جمینای طوری ایده می‌دهد که قابل اجرا و سنجش باشند. اما برای آفرینش هنری و تخیلی شاید به اندازه ChatGPT نتواند پرواز کند. به عنوان نمونه، در حوزه تولید متن داستانی یا تبلیغاتی، احتمالاً خروجی ChatGPT از نظر تنوع شخصیت‌ها، دیالوگ‌ها یا شعارهای خلاقانه، غنی‌تر باشد. در مقابل، ایده‌های جمینای برای ارائه‌های اسلاید، خلاصه‌های محصول طرح‌های فنی بسیار منظم و واقع‌بینانه خواهد بود. بنابراین انتخاب بین این دو در بحث خلاقیت بستگی به نیاز شما دارد: اگر خلاقیت بی‌حد و مرز و الهام‌بخش می‌خواهید ChatGPT گزینه بهتری است، و اگر ایده‌های دقیق و مبتنی بر واقعیت نیاز دارید جمینای به کار می‌آید.

توانایی‌های برنامه‌نویسی و کدنویسی

بسیاری از کاربران حرفه‌ای به دنبال استفاده از هوش مصنوعی برای کمک در برنامه‌نویسی، دیباگ کردن کد و توسعه نرم‌افزار هستند. هر دو مدل در این زمینه قدرتمندند، اما تفاوت‌های جالبی دارند. ChatGPT 5.1 یک همراه عالی برای برنامه‌نویسان است؛ چرا که هم دانش کدنویسی گسترده‌ای دارد و هم می‌تواند به شکل تعاملی با شما کد بنویسد یا توضیح دهد. ChatGPT به خوبی می‌تواند سینتکس زبان‌های برنامه‌نویسی را توضیح دهد، در رفع باگ‌ها قدم به قدم راهنمایی کند، و حتی برای شما کد نمونه به همراه توضیحات تولید کند. یکی از نقاط قوت ChatGPT، یکپارچگی‌اش با ابزارهای توسعه است: در محیط ChatGPT می‌توانید قطعه کد اجرا کنید، از ابزار تحلیلی داده (پایتون) استفاده کنید، یا با استفاده از پلاگین‌ها به پایگاه‌های داده متصل شوید. این یعنی اگر در حال یادگیری یک کتابخانه جدید هستید یا می‌خواهید عملکرد یک API را بفهمید، ChatGPT مثل یک دستیار همه‌کاره کنار شماست و کدهای آزمایشی را سریع اجرا و نتیجه را برمی‌گرداند. افزون بر این، API گسترده OpenAI به شما امکان می‌دهد ChatGPT را داخل اپلیکیشن‌ها یا گردش‌کارهای خودتان بیاورید؛ بنابراین ساختن یک ربات گفتگو، دستیار کدنویس در ویرایشگر (IDE) یا هر ابزار سفارشی دیگری با ChatGPT نسبتاً ساده است. بسیاری از افزونه‌های ویراستار کد (مثل VSCode) یا پلتفرم‌های همکاری کد (GitHub Copilot) نیز با مدل‌های GPT سازگار شده‌اند که نشان از محبوبیت ChatGPT در میان توسعه‌دهندگان دارد.

در طرف دیگر، Gemini 3 Pro نیز قابلیت‌های کدنویسی پیشرفته‌ای ارائه می‌دهد که به خصوص در اکوسیستم گوگل مزیت دارند. یکی از برجسته‌ترین توانایی‌های جمینای، حل مسائل ساخت‌یافته و پیچیده برنامه‌نویسی است. برای مثال، جمینای در مدل‌سازی ریاضیاتی، حل مسائل الگوریتمی و تجزیه و تحلیل کدهای بزرگ عملکرد بسیار خوبی دارد. با داشتن آن کانتکست عظیم، Gemini می‌تواند حتی یک کدبیس بزرگ یا چندین فایل را با هم درک کند و وابستگی‌های بین آنها را بفهمد؛ این برای پروژه‌های بزرگ نرم‌افزاری که ده‌ها ماژول دارند بسیار ارزشمند است. گوگل جمینای را مستقیماً در ابزارهایی مثل Google Colab و Vertex AI هم ادغام کرده است؛ بدین ترتیب اگر شما در محیط کلاود گوگل کدنویسی می‌کنید، جمینای می‌تواند کنار دست شما باشد و کدتان را تحلیل یا تکمیل کند. حتی IDE جدیدی به نام Antigravity توسط گوگل معرفی شده که طراحی‌شده برای بهره‌گیری عمیق از جمینای در فرایند توسعه است. در آزمون‌های رسمی کدنویسی، هر دو مدل در بالاترین سطوح رقابت می‌کنند و عملکرد نزدیکی دارند. به عنوان نمونه، در بنچمارک SWE-bench (مهارت برنامه‌نویسی) هر دو مدل امتیازی تقریباً یکسان کسب کرده‌اند (حدود ۷۶٪ برای هر دو). با این حال، برخی آزمون‌های کدنویسی نشان می‌دهد ChatGPT اندکی در رفع باگ‌های ساخت‌یافته برتری دارد، در حالی که Gemini در پروژه‌های بزرگ‌تر و محاسبات پیچیده‌تر ثبات بهتری نشان می‌دهد. به زبان ساده‌تر: اگر توسعه‌دهنده‌ی مستقلی هستید که با ابزارهای متنوع کار می‌کنید و نیاز به یک دستیار منعطف دارید، ChatGPT انتخاب مطمئنی است. اما اگر در یک تیم مهندسی هستید که بر روی پلتفرم‌های گوگل (مانند Google Cloud) فعالیت دارد یا پروژه‌های عظیم داده‌ای/محاسباتی دارید، جمینای می‌تواند با یکپارچگی و قدرت پردازش بالایش ارزشمندتر باشد. در هر حال، هر دو مدل قادرند کد تولید کنند، به سوالات فنی پاسخ دهند و به عنوان یک جفت چشم اضافه برای بازبینی کد شما عمل کنند.

قدرت تحلیل، دانش و حل مسئله

منظور از توانایی تحلیل و حل مسئله دامنه‌ی گسترده‌ای از کارهاست: از حل مسائل ریاضی و منطقی گرفته تا پاسخ‌دادن به سوالات اطلاعات عمومی، استدلال در موضوعات پیچیده علمی، و حتی قبولی در آزمون‌های استاندارد. در این زمینه نیز هر دو مدل حرف‌های زیادی برای گفتن دارند اما نتایج بنچمارک‌ها حاکی از پیشتازی جمینای است. گوگل ادعا می‌کند Gemini 3 Pro در انواع تست‌های استدلالی و دانشی عملکرد بهتری دارد. برای مثال، در آزمون چالشی و معروف Humanity’s Last Exam که شامل ۲۵۰۰ پرسش دشوار در زمینه ریاضیات، علوم، تاریخ و منطق است، جمینای ۳ (بدون دسترسی به ابزارهای خارجی) حدود ۳۷.۵٪ سوالات را درست پاسخ داده، در حالی که ChatGPT-5.1 در شرایط مشابه حدود ۲۶.۵٪ پاسخ صحیح داشته است. این فاصله قابل توجه نشان می‌دهد جمینای در حل مسائلی که نیاز به استنتاج دقیق و دانش گسترده دارد، بهتر عمل کرده است. مدیر محصولات گوگل اعلام کرده این نتایج نشان می‌دهد جمینای می‌تواند مسائل ریاضی و علمی را «با درجه اطمینان بسیار بالا» حل کند. همچنین در یک آزمون دانش عمومی با نام GPQA (در سطح دکتری)، جمینای حدود ۹۲٪ امتیاز کسب کرده که اندکی از ChatGPT (حدود ۸۸٪) بیشتر است. جالب است بدانید در آزمونی برای سوالات ساده‌ی تأییدشده (SimpleQA) که دقت واقعیت‌سنجی پاسخ را می‌سنجد، امتیاز جمینای بیش از ۲ برابر ChatGPT بود (۷۲٪ در برابر ۳۵٪)؛ این احتمالاً بازتابی از توانایی جمینای در اتصال به اطلاعات وب و ارائه پاسخ مبتنی بر حقایق است.

از منظر منطق و استدلال گام‌به‌گام نیز جمینای مزایایی دارد. این مدل یک حالت ویژه به نام Deep Think یا تفکر عمیق دارد که می‌تواند مسائل بسیار پیچیده را با صرف زمان و گام‌های استدلالی بیشتر حل کند. همچنین در بنچمارک‌هایی مثل ARC-AGI (آزمون استدلال پیشرفته)، جمینای امتیازی تقریباً دو برابر ChatGPT کسب کرده است. از سوی دیگر، ChatGPT 5.1 همچنان در استدلال‌های روزمره و سوالات معمولی فوق‌العاده قوی است و نباید تصور کرد که در کاربری واقعی اختلاف فاحشی وجود دارد. در بسیاری از وظایف استاندارد (مثل حل معادلات نه چندان پیچیده، یا پاسخ به پرسش‌های اطلاعات عمومی متوسط)، هر دو مدل عملکرد رضایت‌بخشی دارند. حتی برخی کاربران گزارش کرده‌اند که ChatGPT گاه توضیحات قابل فهم‌تر یا قدم‌به‌قدم‌تری در حل مسائل ارائه می‌دهد، در حالی که جمینای مختصرتر به جواب نهایی اشاره می‌کند. بنابراین برای یادگیری مفهومی (مثلاً وقتی می‌خواهید هوش مصنوعی قدم‌های حل یک مسئله ریاضی را برایتان توضیح دهد)، شاید رویکرد شرح‌دهنده‌ی ChatGPT را بپسندید. اما برای بهترین نتیجه نهایی در مسائل بسیار سخت، جمینای شانس بیشتری دارد مستقیماً به جواب صحیح برسد.

نکته دیگر پایداری در جلسات طولانی است. وقتی بحث حل مسئله مطرح می‌شود، گاهی لازم است یک گفتگوی چندمرحله‌ای با مدل داشته باشید تا کم‌کم به پاسخ برسید. مشاهدات نشان می‌دهد ChatGPT تمرکز خود را در دیالوگ‌های طولانی به خوبی حفظ می‌کند؛ یعنی اگر مثلاً ۱۰ بار از آن سوالات پی‌در‌پی بپرسید و داده‌های جدیدی در هر مرحله بدهید، همچنان سیاق گفتگو و سوابق قبل را به یاد دارد و دچار فراموشی متن یا پرت‌شدن از موضوع نمی‌شود. جمینای نیز با داشتن کانتکست بزرگ، از این نظر عالی عمل می‌کند و حتی اگر چت شما بسیار طولانی شود کمتر دچار گسست معنایی می‌گردد. بنابراین هر دو برای مشاوره گرفتن طولانی‌مدت (مثلاً یک پروژه پژوهشی که در آن قدم به قدم با AI مشورت می‌کنید) مناسب هستند. با این حال، برخی کاربران خبره گفته‌اند در جزئیات ظریف، ChatGPT گاه استدلال‌های منطقی‌تر و قابل‌پیگیری‌تری ارائه می‌دهد، در حالی که Gemini شاید مستقیماً نتیجه را بگوید بدون آن‌که مسیر استدلال را کاملاً توضیح دهد. این تفاوت ممکن است به رویکرد معماری آن‌ها برگردد: ChatGPT برای پیروی دقیق از دستورات و شفاف بودن در پاسخ بهینه شده است، ولی جمینای برای رسیدن به پاسخ صحیح حتی اگر به روش خودش فکر کند. در مجموع، هر دو مدل در زمینه استدلال و حل مسئله بسیار قدرتمندند و از هر انسانی در اکثر آزمون‌ها بهتر عمل می‌کنند؛ تنها جزئیات عملکردشان متفاوت است. اگر حل مسئله با دقت علمی بالا می‌خواهید، جمینای ۳ پرو اندکی جلوتر است، و اگر توضیح‌گام‌به‌گام و آموزشی می‌خواهید، ChatGPT گزینه مطمئنی محسوب می‌شود.

خرید اکانت Gemini

خرید اکانت جمینی پرو | Gemini

خرید اکانت Gemini

پردازش چندرسانه‌ای (تصویر، ویدیو و فراتر از متن)

یکی از بزرگ‌ترین برگ‌های برنده‌ی Gemini 3 Pro نسبت به نسخه‌های قبلی رقبا، توانایی پردازش چندرسانه‌ای آن است. همان‌طور که اشاره شد، جمینای از ابتدا برای درک انواع مدیا (متن، تصویر، صوت، ویدیو) طراحی شده و واقعاً در این زمینه پیشتاز است. شما می‌توانید یک عکس را به Gemini بدهید و تحلیلی عمیق دریافت کنید؛ مثلاً از آن بخواهید احساسات افراد در عکس را توصیف کند، یا بپرسید چطور می‌توان چیدمان اتاق در تصویر را بهتر کرد. یا می‌توانید یک کلیپ ویدیویی را به جمینای وارد کنید و بخواهید لحظات مهمش را برایتان فهرست کند. بنا به گزارش‌ها، Gemini 3 Pro در بنچمارک‌های چندرسانه‌ای بهترین عملکرد را در بین مدل‌های موجود داشته است؛ برای نمونه در تست Video-MMMU (درک و استنتاج از ویدیو) امتیاز جمینای حدود ۸۷.۶٪ بوده که بالاترین رکورد محسوب می‌شود و از امتیاز مدل GPT-5.1 (حدود ۸۰٪) بیشتر است. این نشان می‌دهد جمینای در فهم ترکیبی صدا-تصویر-متن واقعاً قدرتمند ظاهر شده است.

البته ChatGPT 5.1 هم قابلیت چندرسانه‌ای دارد و می‌تواند تصاویر و صوت را ورودی بگیرد. OpenAI با معرفی GPT-4 این توانایی را اضافه کرد و در GPT-5.1 بهبود بخشید؛ به طوری که شما می‌توانید عکسی را در ChatGPT آپلود کنید و سوال بپرسید یا یک فایل صوتی را پیاده‌سازی کنید. اما تفاوت در اینجاست که جمینای این کار را به‌صورت بومی‌تر و عمیق‌تر انجام می‌دهد. به عبارتی، Gemini چندرسانه‌ای بودن را بخشی از هسته مدل قرار داده در حالی که ChatGPT بیشتر از ابزارهای الحاقی استفاده می‌کند. برای مثال، اگر یک نمودار پیچیده یا طرح معماری به هر دو مدل بدهید، انتظار می‌رود Gemini جزئیات بیشتری را به‌درستی استخراج کند. جمینای حتی در فهم چیدمان صفحه و UI نیز موفق گزارش شده است (مثلاً می‌تواند از روی اسکرین‌شات یک وبسایت، استایل طراحی آن را تحلیل کند). همچنین Gemini 3 Pro قابلیت تولید محتوای ویدیویی را هم دارد؛ گوگل ابزاری به نام Veo معرفی کرده که با استفاده از جمینای می‌تواند از متن و تصویر، ویدیوهای کوتاه خلق کند. این نشان‌دهنده پتانسیل بالای جمینای در زمینه تولید محتوای بصری است که ChatGPT هنوز در آن قدم جدی برنداشته است.

در استفاده روزمره، اگر کار شما با تصویر و ویدیو زیاد سروکار دارد ـ مثلاً تولیدکننده محتوا هستید که می‌خواهید از هوش مصنوعی برای ایده‌گرفتن از تصاویر یا ویدیوها استفاده کنید ـ جمینای ۳ پرو برای شما ساخته شده است. این مدل می‌تواند متن و تصویر را با هم دریافت کند و پاسخ واحدی تولید کند که هر دو را در نظر گرفته باشد. در مقابل، ChatGPT نیز می‌تواند برای کارهای ساده‌تر مرتبط با تصویر به کار گرفته شود (مثل شرح دادن محتوای یک عکس یا تشخیص اشیا در آن)، اما در کارهای ترکیبی پیچیده ممکن است به خوبی جمینای عمل نکند. به هر حال، ورود ChatGPT به حوزه مولتی‌مدیا یک پیشرفت بزرگ بود و نسخه 5.1 آن نسبت به قبل خیلی بهتر شده است؛ اما هنوز هم اگر عمق و دقت در پردازش چندرسانه‌ای برایتان اولویت دارد، بسیاری از کارشناسان جمینای را یک نسل جلوتر می‌دانند.

جمع‌بندی و انتخاب نهایی: کدام را بخریم؟

همان‌طور که دیدیم، ChatGPT 5.1 و Gemini 3 Pro هر یک در زمینه‌هایی می‌درخشند و نمی‌توان به طور مطلق یکی را برتر از دیگری دانست. انتخاب بین این دو هوش مصنوعی بستگی زیادی به نیازها و اولویت‌های شما دارد. بیایید نکات کلیدی را مرور کنیم.

اگر خلاقیت، تولید محتوا، و مکالمه طبیعی مهم‌ترین خواسته‌ی شماست، ChatGPT با توانایی تولید متن روان و ایده‌های متنوع گزینه بهتری خواهد بود. این مدل برای نویسندگان، تولیدکنندگان محتوا، بازاریاب‌ها و حتی دانشجویانی که دنبال توضیحات قابل فهم و یا ایده‌های نو هستند عالی است. همچنین اگر می‌خواهید در پروژه‌های کدنویسی یک دستیار انعطاف‌پذیر داشته باشید که با انواع ابزارها کار کند، ChatGPT 5.1 انتخاب مطمئنی است.

اگر دقت، دانش به‌روز و کار با داده‌های چندرسانه‌ای در اولویت است، Gemini 3 Pro می‌تواند نیاز شما را بهتر برآورده کند. این مدل برای تحلیل‌گران داده، تیم‌های کسب‌وکار متکی بر Google Workspace، پژوهشگران علمی و افرادی که با تصاویر و ویدیوها سر و کار دارند بسیار کاربردی است. جمینای ۳ پرو همچنین در مسائل پیچیده ریاضی و منطقی قوی‌تر ظاهر می‌شود و اگر به نتایج دقیق در این حوزه‌ها احتیاج دارید، انتخاب مناسبی است.

از منظر اکوسیستم: کاربران و سازمان‌هایی که عمیقاً از خدمات گوگل استفاده می‌کنند (جی‌میل، درایو، داکز و ...)، با Gemini احساس راحتی بیشتری خواهند کرد چون بدون ترک محیط کارشان از امکانات هوش مصنوعی بهره‌مند می‌شوند. در مقابل، ChatGPT با پلاگین‌ها و APIهای باز خود، تقریباً در هر جایی قابل استفاده است και محدود به یک پلتفرم خاص نیست. اگر در محیط‌های مایکروسافت (مثلاً آفیس ۳۶۵ یا GitHub) فعالیت دارید نیز شاید ChatGPT سازگاری بهتری نشان دهد، در حالی که جمینای برای فضای گوگل بهینه شده است.

خوشبختانه هر دو مدل به صورت اشتراک پریمیوم در دسترس کاربران قرار گرفته‌اند و شما می‌توانید بسته به نیازتان هر دو را امتحان کنید. حتی چه بسا برخی کاربران حرفه‌ای ترجیح دهند هر دو ابزار را در کنار هم داشته باشند و بسته به نوع کار از یکی استفاده کنند: مثلاً برای ایده‌پردازی‌های اولیه از ChatGPT کمک بگیرند و برای نهایی‌سازی دقیق و دریافت اطلاعات به‌روز به Gemini مراجعه کنند. اگر شما هم مایلید قدرت هر دوی این هوش مصنوعی‌ها را در اختیار داشته باشید، خبر خوب این است که پرمیوم‌باکس هر دو اشتراک را با پشتیبانی مطمئن ارائه می‌کند. شما می‌توانید اشتراک ChatGPT 5.1 پریمیوم یا حساب Google Gemini Pro را از فروشگاه ما تهیه کرده و بلافاصله استفاده از امکانات پیشرفته آن‌ها را آغاز کنید. به یاد داشته باشید، هر دو مدل به سرعت در حال پیشرفت‌اند و فاصله‌ی بین آن‌ها ممکن است با به‌روزرسانی‌های آینده کمتر هم بشود. اما در حال حاضر، با در نظر گرفتن تمامی نکات مطرح‌شده در این مطلب، می‌توانید تصمیم آگاهانه‌تری بگیرید. امیدواریم این مقایسه جامع برایتان مفید بوده باشد. هر سرویسی را که انتخاب کنید، ورود به دنیای هوش مصنوعی پیشرفته قطعاً تجربه‌ای هیجان‌انگیز و سودمند برای شما رقم خواهد زد. پس همین امروز دست به کار شوید و اشتراک مورد نیازتان را تهیه کنید دنیای جدیدی از امکانات در انتظار شماست!

نظرات و پاسخ‌ها